Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین - نصیبه سجادی: محله جمالزاده محله‌ای اصیل و قدیمی در ضلع جنوب خیابان انقلاب در منطقه ۱۱ است که نخستین نامش را وامدار ارباب‌جمشید، سرمایه‌دار زمان قاجار است؛ اوست که اینجا را که در ردیف زمین‌های بایر و کشاورزی بوده می‌خرد و آباد می‌کند و بنا به رسم آن روزگار به نام خودش، جمشیدآباد نام می‌گیرد و بعدها جمالزاده نامگذاری می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

چگونه جمشیدآباد جمالزاده می‌شود

اگر بخواهیم دقیق‌تر صحبت کنیم، باید بگوییم بخشی از اراضی دانشگاه تهران و محدوده اطراف آن که باغ، بایر و زراعی بوده در دوران قاجار ملک شاهزاده ظل‌السلطان بوده که به نام پسرش، جلال‌الدوله، جلالیه نامگذاری‌اش می‌کند. بخشی از این محدوده را بعدها ارباب‌جمشید می‌خرد و به مرور ایام اسمش می‌شود جمشیدآباد. «حجت بلاغی»، تهران‌پژوه، در این باره می‌گوید: «ارباب‌جمشید زرتشتی اراضی پشت جلالیه تا برسد به اراضی طرشت و از طرف جنوب به دروازه تهران و از طرف شمال به اراضی امیرآباد (سه کرور ذرع) را از جلال‌الدوله، پسر ظل‌السلطان، خرید... از شمال به جنوب خیابان ساخت تا برسد به دروازه باغشاه و در سمت شمال، باغ جمشیدآباد را ساخت... جمشیدآباد را اردشیر زارع، مباشر ارباب جمشید، برای ارباب‌جمشید خرید و نام جمشیدآباد را همین شخص بر آن گذاشت.»

بلاغی می‌گوید: «بیشتر خیابان‌های این نواحی توسط اردشیر زارع نامگذاری شد؛ مثل خیابان امیرآباد یا خیابان کارگر و خیابان نصرت در خیابان ۱۶ آذر امروز. ارباب‌جمشید جمشیدآباد (جمالزاده کنونی) را که باغ و املاک شخصی‌اش بود به‌عنوان تفرجگاه در اختیار شاه و اهالی حرمش می‌گذاشت و هرگاه شاه به آنجا می‌رفت ارباب‌جمشید به او سینی اشرفی تقدیم می‌کرد. به همین دلیل مظفرالدین‌شاه لقب رئیس‌التجار را به او داد.»

ارباب‌جمشید که بانکدار بزرگی بود به رجال و حتی محمدعلی‌شاه هم وام می‌داد به دلیل توطئه بانک‌های انگلیس و روس ورشکست شد. برخی از اموالش فروخته، برخی نیز بین ورثه تقسیم شد. جمشیدآباد هم بعد از مرگ ارباب‌جمشید به قطعات مختلف تقسیم و فروخته شد و بعدها ساکنانی در آن ساکن شدند.

این محله تهران تا سال ۱۳۵۳ به همین نام، جمشیدآباد، خوانده می‌شد. در این سال «ابراهیم صهبا»، نویسنده و روزنامه‌نگار، در سری یادداشت‌هایی در روزنامه‌های آن زمان پیشنهاد نامگذاری یکی از محله‌های تهران را به نام جمالزاده مطرح می‌کند. قرعه به نام جمشیدآباد می‌افتد و این محله تهران به نام یکی از نویسندگان معاصر ایران نامگذاری می‌شود.

جمالزاده را اهالی نمی‌شناسند

«فارسی شکر است»، «یکی بود، یکی نبود» و داستان‌های کوتاه و ساده بسیار دیگر در سبک واقع‌گرایی را جمالزاده نوشته است؛ همان نویسنده بزرگ معاصر و پدر داستان کوتاه فارسی و نامزد دریافت جایزه نوبل‌ که سال‌هاست یک محله ۱۰۰‌ـ ۱۵۰ساله در منطقه ۱۱ به نام او نامگذاری شده، ولی هنوز خیلی از اهالی او را نمی‌شناسند و اصلاً نمی‌دانند او کیست. اینها را «سید جواد میرهاشمی»، مستندساز، که مستند «مرکب محو» را درباره جمالزاده نوشته می‌گوید.

او ادامه می‌دهد: «به خیابان جمالزاده رفتم و هرچه جستم کمتر دیدم کسی بداند «محمدعلی جمالزاده» کیست؛ «‌ «شاعر پاکستانی، شهید انقلاب، دکتر واقف بیمارستان، وقف‌کننده بوستان جمشیدآباد یا سرهنگ فداکار پادگان جمشیدآباد و...» جملاتی بود که ساکنان و رهگذران خیابان جمالزاده برای معرفی او به کار می‌بردند. میرهاشمی می‌گوید: «وقتی سال ۱۳۵۳ نام جمشیدآباد جمالزاده می‌شود، او همین موضوع را دستمایه کتابی طنز می‌کند به نام «مرکب محو». قهرمان داستان این کتاب، دبیر آفاق است که طی تشریفاتی خیابانی به نام او نامگذاری می‌شود، ولی بعد از مرگ همه او را از یاد می‌برند.»

میرهاشمی می‌گوید که جمالزاده به درستی پیش‌بینی کرده بود که ساکنان خیابان جمالزاده بعد از نیم قرن دیگر او را نشناسند. جمالزاده بیشتر عمرش را در اروپا زندگی کرد و  سال ۱۳۷۶ در ژنو سوییس درگذشت.

کد خبر 744594 برچسب‌ها شعر و شاعر محله همشهری آنلاین هویت شهری همشهری محله تاریخ - بافت تاریخی کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان مناطق شهری شهر تاریخ عمومی ایران سوئیس

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: تهران باغ شعر و شاعر محله همشهری آنلاین هویت شهری همشهری محله تاریخ بافت تاریخی مناطق شهری شهر تاریخ عمومی ایران سوئیس ارباب جمشید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۴۳۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سیمینی که دانشور بود

سیمینِ دانشور و جلال آلِ احمد زوجی بی‌نظیر بودند و به هم می‌برازیدند! سیمین نویسندهٔ جریان‌سازی نبود اما آثارش صاحب‌سبک و منحصربه‌فرد است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زنده‌یاد سیمین دانشور را می‌توان پرچمدار داستان‌نویسی مدرن زنان معرفی کرد. هرچند نام دانشور در کنار جلال همواره و همیشه به یاد می‌آید، اما او هیچ‌گاه زیر سایه نام زنده‌یاد آل احمد قرار نگرفت. او به زنان ایران جرأت نوشتن داد؛ امری که بیشتر در گذشته در انحصار مردان بود و کم‌کم در دهه‌های گذشته شاهد تغییر بوده است.

هشتم اردیبهشت‌ماه سالروز زنی است که دنیای داستان‌نویسی زنان ایران را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحله‌ای که پس از او نام‌هایی در یادها مانده و می‌ماند که ادبیات معاصر بخشی بزرگی از هویت خود را مرهون قلم آنهاست؛ از فریبا وفی و زویا پیرزاد گرفته تا شهرنوش پارسی‌‌پور و دیگران. سالروز میلاد او بهانه‌ای شده است تا برخی از اهالی فکر و فرهنگ یادی کنند از خالق «سووشون». احمدرضا بهرام‌پور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در بخش‌هایی از یادداشتی که به همین مناسبت نوشته، آورده است:

سیمینِ دانشور و جلالِ آلِ‌احمد نیز زوجی بی‌نظیر بودند و به هم می‌برازیدند! آل‌احمد متفکّر و نویسندهٔ همه‌ فن‌ حریفی بود. او چهرهٔ جریان‌سازی بود و دریچه‌ای که به‌خصوص از منظرِ گفتمانِ فرهنگی به روی داستان‌نویسان گشود با همهٔ اما‌و‌اگرهایش هم‌چنان پیروانی دارد. مؤلفه‌های نثر پرتکاپوی او که مهم‌ترین دستاوردِ نویسندگی‌اش بود، در نویسندگان پس‌ از او تکثیر شده‌است. دانشور زمانی با آل‌احمد آشنا‌ شد که هرکدام‌شان تجربه‌هایی را در عالم نویسندگی از سرگذرانده‌ بودند. او نیز مانندِ جلال، هم در محافلِ روشنفکری (به‌ویژه «کانون نویسندگانِ ایران») فعّال بود و هم آثاری در زمینه‌های داستان‌نویسی، ترجمه و زیباشناسی در کارنامه‌اش دارد.

زنی با عطری از گل‌های نارنج

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: سیمین نویسندهٔ جریان‌سازی نبود اما آثارش صاحب‌سبک و منحصربه‌فرد است. این دو، به‌رغمِ آن‌که در پاره‌ای مسائل و مباحث چندان هم‌رأی‌ نبودند، اما «کُفوِ» هم بودند و به‌رغم اتفاق‌هایی که ممکن بود به جدایی‌شان بینجامد، عمری در کنارِ هم عاشقانه زیستند.

نامه‌هایی که جلال و سیمین به‌ هم‌ نوشتند در چند جلد منتشر شده و حاکی از این دلدادگی‌ها است. سیمین نه دنباله‌روِ جلال و جار و جنجال‌هایش بود و نه در برابرِ او قرار می‌گرفت؛ او همواره درکنارِ جلال می‌ایستاد، البته با حفظِ حریمِ شخصی‌ و مراقبت از استقلالِ فکری و ادبی‌ِ خویش. و جلال حضورِ مستقیم و غیرِ مستقیم و نمادین در آثارِ او نیز دارد. یوسفِ مبارزِ سووشون و سرِ پرشوری که دارد، غرب‌ستیزی‌های جلال را به‌یادمی‌آورَد. در جزیرهٔ سرگردانی نیز شخصیتِ واقعی و تاریخیِ آلِ‌احمد در بخش‌هایی از داستان حضور دارد.

 

همچنین قرار است به مناسبت سالگرد تولد زنده‌یاد دانشور و سالگرد ازدواج سیمین و جلال مراسمی فردا، 9 اردیبهشت‌ماه ساعت 14:30 در خانه-موزه جلال آل احمد واقع در تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه سیمین دانشور، کوچه پسندیده، بن‌بست ارض، پلاک 1 برگزار شود.

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • پاکسازی گلسنگ‌ها از چهره تخت جمشید + فیلم
  • داستان‌های ادامه‌دار ستاره عراقی؛ علی عدنان از ایران رفت!
  • آرزو‌های شیرین برای محله‌ای در دروازه تاریخ /دروازه ری در انتظار لباس نو
  • فراخوان جایزه داستان و بازآفرینی منتشر شد
  • سیمینی که دانشور بود
  • درخشش چهره محبوب فوتبال یکسال‌ بعد از خانه‌نشینی | تیم ناکام، پرتشنج و هرج و مرج زده در کوتاه‌ترین زمان احیا شد
  • نامگذاری خیابانی در تهران به نام اولین روزنامه نگار شهید ایران
  • تغییر چهره شوکه کننده بازیگران فیلم ارباب حلقه‌ها بعد ۲۳ سال (فیلم)
  • نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را می‌شناسید؟
  • علی‌اکبر قربان شیرودی را می‌شناسید؟